۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹۴

باشد کسی که سر خوی او ز جام دل
دایم به رنگ غنچه بخندد به کام دل

کی دلنشین شود اگر از دل سخن نخاست
گوش دل آمده شنوای کلام دل

از خصم خانگی به خدا می برم پناه
بر صفحهٔ وجود نماناد نام دل

قفل درون خانه گشادن نمی توان
یارب کسی مباد گرفتار دام دل

حال دل ابتر است بخر سوز درد عشق
سر رشته ایست آه برای نظام دل

هرگز به من ز نار دو چشمت نگشت چار
نشنیدی از زبان نگاهم پیام دل

از خود برآو خلوت دل را سراغ گیر!‏
کز خویش رم نکرده نگردید رام دل

جویا نرفت لذت عشقم زکام جان
باشد مرا ز چاشنی غم قوام دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.