هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و درد عشق سخن می‌گوید. شاعر از ناتوانی در بیان رنج‌های دلش می‌نالد و از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. او از بیماری دل و عشق بی‌پاسخ می‌گوید و آرزوی رسیدن به سعادت را دارد. شعر پر از تصاویر احساسی و استعاره‌های عاشقانه است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن حسرت‌آمیز و غمگین شعر مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۸۰۷

کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل
مگر از طرز نگاهم شنوی زاری دل

نقد فرصت که به غمخواری دل خرج کنی
صرف کن خانه خراب از پی غمخواری دل

گر نه بیماری چشمان تو ساریست چرا
شد مرا الفتشان باعث بیماری دل

دل قوی دارو به نیروی سعادت برسان
بر زمین پشت فلک را به مددکاری دل

تا ازو سور درون دود نیارد بیرون
آه سردم شده سرگرم هواداری دل

دل عشاق براهت ز بس افتاده به خاک
جاده ها عقد گهر گشته ز بسیاری دل

عشق بسته است کمر حضرت دل را هشدار
تا توانی مده از دست پرستاری دل

حالیست طرفه که جویا غمم از پهلوی اوست
گرچه عمرم همه شد در پی غمخواری دل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.