هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق و عشق الهی سخن میگوید. او از شور و حال عشق، بیقراری، و فداکاری در راه معشوق میگوید و از مفاهیمی مانند قیامت، عشق الهی، و قناعت نیز استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۸۰۸
کی غمی از پا و کی پروای از سر داشتم
زان قیامت جلوه در دل شور محشر داشتم
با زبان حال تا حال دلم گوید به یار
نامهٔ صد پارهٔ چون بال کبوتر داشتم
از نزاکت ماند رخسار او جای نگاه
چون ز بیم غیر از رویش نظر برداشتم
زورق تن بر کنار وصل او چون می رسید
کز گرانجانی به بحر عشق لنگر داشتم
تا سیه مستیم از صهبای سودای تو بود
من به رنگ لاله جام از کاسهٔ سر داشتم
آفتاب عشق برق خرمن نخوت بود
پیش پای او نهادم آنچه در سر داشتم
آبرو گردآوری می کرد جویا همتم
پا به دامان قناعت تا چو گوهر داشتم
زان قیامت جلوه در دل شور محشر داشتم
با زبان حال تا حال دلم گوید به یار
نامهٔ صد پارهٔ چون بال کبوتر داشتم
از نزاکت ماند رخسار او جای نگاه
چون ز بیم غیر از رویش نظر برداشتم
زورق تن بر کنار وصل او چون می رسید
کز گرانجانی به بحر عشق لنگر داشتم
تا سیه مستیم از صهبای سودای تو بود
من به رنگ لاله جام از کاسهٔ سر داشتم
آفتاب عشق برق خرمن نخوت بود
پیش پای او نهادم آنچه در سر داشتم
آبرو گردآوری می کرد جویا همتم
پا به دامان قناعت تا چو گوهر داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.