هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از عشق شدید و تأثیر آن بر وجود خود می‌گوید، از رنج هجران و سوختن در آتش عشق سخن می‌راند و در نهایت به تسلیم شدن کامل در برابر این عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۸۲۲

بسکه جا کرده است مهرت در سراپای تنم
ریشه نخل محبت گشته رگهای تنم

عمرها شد در لباس نیستی آسوده ام
کی بدام پیرهن افتاده عنقای تنم

ای فدایت جان من دور از بهار جلوه ات
خشک شد مانند گل خون در سراپای تنم

بوده ام در هر لباسی چند روزی، عاقبت
جامهٔ عریانی آمد راست بالای تنم

سوختم جویا ز هجرش تا سحر مانند شمع
عاقبت بگداخت در عشقش سراپای تنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.