هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق، حسرت و جنون سخن میگوید. او از درد فراق و عشق نافرجام مینالد و تصمیم دارد با وجود تمام رنجها، امید و عشق خود را حفظ کند. تصاویری مانند گریبان دریدن، خاک حسرت ریختن و صحرای جنون نشاندهندهی عمق احساسات اوست.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده مانند عشق نافرجام، حسرت و جنون است که درک آنها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۳۲
و قمری از فغان خود را دمی بیکار نگذارم
به تن از پیرهن جز یک گریبان وار نگذارم
بریزم خاک حسرت بسکه بر سر بی گل رویی
ز صحرای جنون یک گل زمین هموار نگذارم
خیال یوسف خود را زلیخاوار از غیرت
دمی با روشنی در دیدهٔ خونبار نگذارم
ز موج خون کنم صیقل دل غمدیده خود را
من این آیینه را در کلفت زنگار نگذارم
بر آن عزمم که از طوفان اشک لاله گون جویا
به گرد شهربند جسم یک دیوار نگذارم
به تن از پیرهن جز یک گریبان وار نگذارم
بریزم خاک حسرت بسکه بر سر بی گل رویی
ز صحرای جنون یک گل زمین هموار نگذارم
خیال یوسف خود را زلیخاوار از غیرت
دمی با روشنی در دیدهٔ خونبار نگذارم
ز موج خون کنم صیقل دل غمدیده خود را
من این آیینه را در کلفت زنگار نگذارم
بر آن عزمم که از طوفان اشک لاله گون جویا
به گرد شهربند جسم یک دیوار نگذارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.