هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران معشوق خود میگوید و از درد فراق و نالههایش سخن میراند. او احساس میکند که عقل کل هم نمیتواند قدر او را بسنجد و اگر جسمش به اندازهی شوقش قوی بود، حتی فلک را میشکافت. خاطر افسردهی او به دنبال محیط عالم است و رنجیدنش دنیا را به ماتمسرایی تبدیل کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۳۵
بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دیدنم
بر کباب دل نمک پاشد نگه دزدیدنم
آه کز غم در شب هجران او فریاد را
نالهٔ زنجیر می سازد به خود پیچیدنم
هر دو عالم کفهٔ میزان سزد قدر مرا
عقل کل از روی دقت خواهد ار سنجیدنم
گر به قدر شوق جانان جسم را سامان دهند
می شکافد نه فلک را چون قفس بالیدنم
خاطر افسرده ام جویا محیط عالم است
دهر را ماتم سرایی می کند رنجیدنم
بر کباب دل نمک پاشد نگه دزدیدنم
آه کز غم در شب هجران او فریاد را
نالهٔ زنجیر می سازد به خود پیچیدنم
هر دو عالم کفهٔ میزان سزد قدر مرا
عقل کل از روی دقت خواهد ار سنجیدنم
گر به قدر شوق جانان جسم را سامان دهند
می شکافد نه فلک را چون قفس بالیدنم
خاطر افسرده ام جویا محیط عالم است
دهر را ماتم سرایی می کند رنجیدنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.