۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴۸

بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم
خندید، گشت زخمی شمشیر اگر دلم

دارد سر شکار و چه سازم برون جهد
از صیدگاه ناشده نخجیر اگر دلم

ز آب و هوای گلشن حیرت عجب مدار
نالد به سوز بلبل تصویر اگر دلم

از یک خدنگ نیم کش او بخون طپد
بوده است دور ازو دو سر تیر اگر دلم

در دهر شور صبح قیامت فتد، کند
شرح غم فراق تو تقریر اگر دلم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.