۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۴

ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم
به بال ناله بود چون سپند پروازم

مرا کباب دل از روی گرم می سوزد
اسیر خوی توام سایه پرور نازم

گر آفتاب جمال تو در نظر باشد
به روی دل در فیض است دیدهٔ بازم

ز پای خم سو اخلاص بر نمی گیرم
مرا که هست فلاطون عقل دمسازم

رموز عشق زمن گل نمی کند جویا
که سر به مهر خموشیست غنچهٔ رازم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.