۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۳

افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم
مجنون تو لیلی وش و دیوانهٔ خویشم

از روز سیه اهل هنر شکوه ندارد
یاقوت صفت شمع طربخانهٔ خویشم

از آتش سودای تو چون کرم شب افروز
هر شام چراغ خود و پروانهٔ خویشم

بگذشت چو گل موج طربناکی ام از سر
طوفانی ترخندهٔ مستانهٔ خویشم

حال دلم از من ز چه پرسی که چو جویا
عمریست که یار تو و بیگانهٔ خویشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.