۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷۴

ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ایم
گوهر یکدانه ای را در خلاب افکنده ایم

مغز خورشید از شمیم عشق باشد عطسه ریز
تا بر این اخگر ز لخت دل کباب افکنده ایم

در طریق جستجو از گرمی رفتار خویش
آتش شوقی در آغوش شتاب افکنده ایم

سادگی بین کز پی تحصیل آرام و قرار
خویش را در موج خیز اضطراب افکنده ایم

شاهد دیدار از آیینهٔ ما رو نتافت
تا به رخ از پردهٔ حیرت نقاب افکنده ایم

در هوای گرم سیر عشق امشب ما و یار
جامه خواب از پرنیان ماهتاب افکنده ایم

خویش را جویا به رنگ نقش پای زایران
بر در دولت سرای بوتراب افکنده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.