هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و فراق معشوق می‌نالد و اشک‌هایش را به سیل و طوفان تشبیه می‌کند. او از دوری از معشوق گلایه دارد و نگران است که مبادا جسم نازک معشوق از سنگینی غم او آسیب ببیند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۷۶

زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکامم
که قاصد را بلب ماند نی شد ناله پیغامم

چنان سیل سرشکم کرده طوفان در شب هجران
که موج اشک شد انگشت حیرت بر لب بامم

بحسرت بگذرانم بسکه دور از شکرین لعلی
نگین دان چشم پرخونی شود از پهلوی نامم

بجسم نازکش ترسم که سنگینی کند جویا
قبا از نکهت گل گر کند در بر گل اندامم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.