هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید. او از شکستن آیینه‌اش به خاطر شوخی عکس معشوق، جست‌و‌جوی عشق در درونش، و تبدیل شدن سینه‌اش به فانوسی برای شمع دل سخن می‌گوید. همچنین، به کینه‌ای که در دلش مانند شرر در سنگ است اشاره می‌کند و اختیار چرخ را در خصمشان بی‌اثر می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند کینه و شکست عاطفی مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۸۸۳

لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ام
عاقبت از شوخی عکست شکست آیینه ام

پنجهٔ عشقت درونم را ز بس کاویده است
پردهٔ فانوس شمع دل شد آخر سینه ام

خصم سرکش را شکست از سینه صافی می دهم
سنگ خارا را نماید توتیا آیینه ام

کی بود در خصمی ما اختیاری چرخ را
در دلش همچون شرر در سنگ باشد کینه ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.