هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات عمیق و شورانگیز شاعر است که با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند جرس، طپیدن دل، داغ و گنج در خاک، به توصیف حالات درونی خود می‌پردازد. شاعر از درد و شوق خود سخن می‌گوید و به اهل درد اشاره می‌کند که نیازی به زاد راه پس از مرگ ندارند. همچنین، از عناصری مانند ابر خونبار و چشم نمناک برای انتقال حس خود استفاده می‌کند. در پایان، شاعر خود را خدیو ملک معنا می‌خواند و تخت خود را تریاک می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به موادی مانند افیون و تریاک نیاز به درک و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۸۵

نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیباکم
طپیدنهای دل از رخنه های سینهٔ چاکم

به اهل درد حاجت نیست زاد ره پس از مردن
که از پهلوی نقد داغ، گنجی در ته خاکم

رگ ابری شود خونبار بر روی هوا پیدا
به هر سو رو نهد مد نگه از چشم نمناکم

ز فیض کیف افیون، موشکافم در سخن جویا
خدیو ملک معنایم چو باشد تخت تریاکم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.