۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸۷

کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه موم
می کند فولاد را سرپنجهٔ مردانه موم

اضطرابم یار سرکش را ملایم می کند
شمع محفل گشته از بیتابی پروانه موم

کیسهٔ نقد وجودم سر به مهر حیرت است
تا بشد از آتش عشقش دل دیوانه موم

در حریم چرب نرمی جوش عشرت می زند
همچو زنبور عسل آن را که باشد خانه موم

قفل آتش را توان جویا به آسانی گشود
گر کلید همت دل را بود دندانه موم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.