هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از اضطراب، حیرانی و گمگشتگی روحی خود سخن میگوید. او احساس میکند در راه خدا گمراه شده، بین خوب و بد سردرگم است و در کوچههای عشق و زندگی سرگردان مانده. همچنین به سادهلوحی خود و طمع بیثمرش اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات مانند گمگشتگی در راه خدا یا تضادهای درونی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۹۰۸
دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای دارم
سری؛ با کافری راه خدا گم کرده ای دارم
به خوب و زشت چون آینه نبود راحت و رنجم
به حیرانی ضمیر مدعا گم کرده ای دارم
به خود از کوی بیهوشی چنان آهسته می آیم
که پنداری در این ره جابجا گم کرده ای دارم
به غیر از ساده لوحی نیست گر جمعیت خاطر
طمع از چرخ یعنی دست و پا گم کرده ای دارم
به جای اشک جویا ریخت مشک تر به دامانم
دل در کوچهٔ زلف دو تا گم کرده ای دارم
سری؛ با کافری راه خدا گم کرده ای دارم
به خوب و زشت چون آینه نبود راحت و رنجم
به حیرانی ضمیر مدعا گم کرده ای دارم
به خود از کوی بیهوشی چنان آهسته می آیم
که پنداری در این ره جابجا گم کرده ای دارم
به غیر از ساده لوحی نیست گر جمعیت خاطر
طمع از چرخ یعنی دست و پا گم کرده ای دارم
به جای اشک جویا ریخت مشک تر به دامانم
دل در کوچهٔ زلف دو تا گم کرده ای دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.