۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۷

چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم
بیخود شدهٔ ساغر سر جوش نگاهم

باز آی که چون شمع بود تا به سحر باز
در راه تو بر ششجهت آغوش نگاهم

شبنم صفت از فیض سبکباری تجرید
در راه تماشای تو همدوش نگاهم

دور از گل رخسار تو بر عرش برین شد
صد رنگ فغان از لب خاموش نگاهم

مالید نگاه تو به نیروی تغافل
با پنجهٔ مژگان حیاگوش نگاهم

امروز نظر یافتهٔ پیر مغانم
کز نرگس مست تو قدح نوش نگاهم

جویا دم نظارهٔ دیدار ز بس شوق
دل را بر از سینه برون جوش نگاهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.