هوش مصنوعی:
متن بالا بیانگر احساسات شاعرانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، جدایی، و جستجوی معنوی سخن میگوید. او از خاک راه و زلف یار یاد میکند و به تفکر در مورد هستی و رهایی از خواهشهای دنیوی میپردازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۹۱۰
خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام
تا مگر سرو روانش را به خود مایل کنم
یاد آن زلف گرهگیرم چو در دل بگذرد
ناخن اندیشه صرف عقدهٔ مشکل کنم
خویشتن پرور شدن خوشتر ز تن پروردنست
تا به کی اوقات خود را صرف آب و گل کنم
جامهٔ هستی بر اندامم نمازی می شود
داغ خواهش را گر از دامان دل زائل کنم
تا مگر سرو روانش را به خود مایل کنم
یاد آن زلف گرهگیرم چو در دل بگذرد
ناخن اندیشه صرف عقدهٔ مشکل کنم
خویشتن پرور شدن خوشتر ز تن پروردنست
تا به کی اوقات خود را صرف آب و گل کنم
جامهٔ هستی بر اندامم نمازی می شود
داغ خواهش را گر از دامان دل زائل کنم
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.