هوش مصنوعی: پسری از راحله گم می‌شود و در تاریکی شب به جستجوی او می‌پردازند. در این جستجو، او به هر خیمه‌ای سر می‌زند و از هر کسی می‌پرسد. سرانجام، او در تاریکی روشنایی می‌یابد و به کاروان می‌رسد. در آنجا، او داستان خود را برای ساروان تعریف می‌کند و بیان می‌کند که چگونه در راه دوست، هر کسی را که می‌دید، به عنوان دوست خود می‌پنداشت. این متن بیانگر عشق و جستجوی معنوی است که در آن افراد برای رسیدن به حقیقت، سختی‌ها را تحمل می‌کنند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است که توانایی درک مفاهیم پیچیده و ادبیات غنی را دارند.

حکایت

یکی را پسر گم شد از راحله
شبانگه بگردید در قافله

ز هر خیمه پرسید وهر سو شتافت
به تاریکی آن روشنایی بیافت

چو آمد بر مردم کاروان
شنیدم که می‌گفت با ساروان

ندانی که چون راه بردم به دوست!
هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست

از آن اهل دل در پی هرکسند
که باشد که روزی به مردی رسند

برند از برای دلی بارها
کشند از برای گلی خارها
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.