هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رهایی از قید مذاهب و روی آوردن به مولا سخن می‌گوید. او از ناامیدی در راه‌های بسته و پناه بردن به دریا می‌گوید. همچنین از ناتوانی در رسیدن به ساحل آرامش و دست و پا زدن در دریای غم یاد می‌کند. شاعر به رابطه‌اش با کسی اشاره می‌کند که از گرمی او روز و شب شراب نوشیده و از غم‌هایی می‌گوید که نتوانسته‌اند بر قلب شاد او تأثیر بگذارند. در نهایت، او از نشنیدن صدای آشنا و تلاش‌های بی‌ثمر برای یافتن پاسخ در دل‌ها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۱۹

رسته از قید مذاهب دست در مولا زدیم
راه ها مسدود چون دیدیم بر دریا زدیم

قابل یک چشم دیدن هم نبود این خاکدان
چشمکی از دور همچون برق بر دنیا زدیم

دست سعی ما نشد هرگز به ساحل آشنا
هر قدر در بحر غم چون موج دست و پا زدیم

گشته دورانی که از لخت دلم خواهد کباب
با کسی کز گر مخویی روز و شب صهبا زدیم

فوج غم بر خاطر مسرور ما دستی نیافت
تا به دامان توکل دست استغنا زدیم

یک صدای آشنا هرگز به گوش ما نخورد
حلقه چندانی که جویا بر در دلها زدیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.