۱۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۸

تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم
یاقوت را ز دست چو اخگر فکنده ایم

زین دل که بسته ایم به این جسم عنصری
در چار موج حادثه لنگر فکنده ایم

دل را زیمن عشق که فیضش زیاد باد
از عالمی به عالم دیگر فکنده ایم

در عشق چون دو قطرهٔ اشک این دو نشئه را
از چشم اعتبار، مکرر فکنده ایم

شکر خدا که از می توحید سرخوشیم
یعنی هوای غیر تو از سر فکنده ایم

زاهد حریف این می مردآزمانه ای
دل را فشرده ایم و به ساغر فکنده ایم

جویا سیاه مست ولاییم و خویش را
بر خاک راه ساقی کوثر فکنده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.