هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالات درونی شاعر می‌پردازد که درگیر ضعف، غم و کدورت است. تصاویری مانند آیینه، سایه، غبار و نور شمع برای توصیف احوال نهان و پیچیده او به کار رفته‌اند. شاعر از گذشت زمان و تأثیر آن بر روحیه خود سخن می‌گوید و احساس می‌کند آرزوهایش در پرده‌های دل پنهان شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عمیق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۳۲

گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال من
مو برآرد دیدهٔ آیینه از تمثال من

با کدورت بسکه بگذشت از غمت احوال من
در گذشتن سایه در پی داشت ماه و سال من

گردهٔ تصویر برخیزد غبار از تربتم
شد نهان در پرده های دل ز بس آمال من

نور شمع جان مرا در پرده هستی ازوست
می شود فانوس بزم آیینه را تمثال من

بسکه احوالم نهان در گرد کلفت گشته است
چون ورق گردان زمین را گرگشایی فال من

موج سان جویا خورد جوهر بهم آیینه را
دیده بگشاید اگر بر صورت احوال من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.