۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳۳

کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن
وصف آن تنگ شکرگو سخنی شیرین کن

دادهٔ حق بتو گر تلخی کامست منال
هر دم از شکر شکرش دهنی شیرین کن

غوطه در شیرهٔ جان زن ز خیال لب یار
نیشکر وار سراپای تنی شیرین کن

تلخی از می بزداید لب شکر شکنت
دهن جام به ساغر زدنی شیرین کن

سوخت کامت ز حدیث نمک رخسارش
از لب او سخنی گو، دهنی شیرین کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.