هوش مصنوعی:
شاعر از ساقی میخواهد که به حالش رحم کند و با ریختن شراب در جامش، درد دلش را تسکین دهد. او از نابرابریهای زندگی مینالد و توصیه میکند که مانند گل، با وجود پایبندیها، آزاده باشد. شاعر همچنین بر اهمیت دستگیری از دیگران و پرهیز از آرزوهای بیهوده تأکید میکند و از مخاطب میخواهد که دل را از تمنّاها پاک کند و به جای تعلّقات دنیوی، به باده پناه ببرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و پیچیدهای است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مصرف شراب ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۹۷۷
ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن
اینکه خونم می کنی در دل به جامم باده کن
جز زمین را بهره ای نبود ز ابر نوبهار
خاک ره شو خویش را پیوسته فیض آماده کن
همچو بوی گل که دارد در حریم گل وطن
با وجود پایبندی خویش را آزاده کن
دستگیری پیشهٔ خود کن نیفتی تا ز پا
هر کرابینی به خاک افتاده است استاده کن
آرزوها را مده ره در حریم خاطرات
یعنی از نقش تمنا لوح دل را ساده کن
تا دگر بیرونت از میخانه نتوانند کرد
خویش را جویا به جای خرقه رهن باده کن
اینکه خونم می کنی در دل به جامم باده کن
جز زمین را بهره ای نبود ز ابر نوبهار
خاک ره شو خویش را پیوسته فیض آماده کن
همچو بوی گل که دارد در حریم گل وطن
با وجود پایبندی خویش را آزاده کن
دستگیری پیشهٔ خود کن نیفتی تا ز پا
هر کرابینی به خاک افتاده است استاده کن
آرزوها را مده ره در حریم خاطرات
یعنی از نقش تمنا لوح دل را ساده کن
تا دگر بیرونت از میخانه نتوانند کرد
خویش را جویا به جای خرقه رهن باده کن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.