هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیباییهای معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. شمع روشنگر جان، درد عزیز، داغ چشمگیر، لطافت پنهان در تن سیمین، نکهت گلپیرهن، نسیم خنک و تبسمآور، و یاقوت و لعل لب معشوق، همه تصاویری هستند که شاعر برای توصیف معشوق و تأثیر او بر خود به کار میبرد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۹۷۶
شمعی که مرا روشنی جان تن است آن
زینت ده هر محفل و هر انجمن است آن
دردی که رسد از تو چو جان است عزیزم
داغی که ز دست تو بود چشم من است آن
در موج لطافت شده پنهان تن سیمش
گل پیرهنان! نکهت گل پیرهن است آن
گردد ز نسیم دم سردم متبسم
ای همنفسان غنچهٔ گل یا دهن است آن
امروز درین باغ نباشد به از اویی
چون نرگس و گل چشم و چراغ چمن است آن
خون دل یاقوت چکد از لب لعلش
جویا که گفتار چه رنگین سخن است آن
زینت ده هر محفل و هر انجمن است آن
دردی که رسد از تو چو جان است عزیزم
داغی که ز دست تو بود چشم من است آن
در موج لطافت شده پنهان تن سیمش
گل پیرهنان! نکهت گل پیرهن است آن
گردد ز نسیم دم سردم متبسم
ای همنفسان غنچهٔ گل یا دهن است آن
امروز درین باغ نباشد به از اویی
چون نرگس و گل چشم و چراغ چمن است آن
خون دل یاقوت چکد از لب لعلش
جویا که گفتار چه رنگین سخن است آن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.