هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنجش نسبت به معشوق سخن می‌گوید. او از درد و ناله‌های خود در راه عشق و بی‌رحمی معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال زیبایی و جذابیت معشوق را نیز ستایش می‌نماید. شاعر از نور چهره معشوق، تأثیر آن بر شب و روز، و حتی مقایسه‌ای با ماه و خورشید سخن می‌گوید. در نهایت، او امیدوار به لطف و کرم معشوق است، هرچند که از دست او جز گناه و رنج نصیبی ندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و تضادهای احساسی نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۹۹۷

چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست تو
گویی این نالش ز دست کیست آه از دست تو

از فشار پنجهٔ جورت چه مالشها نیافت
ار دلم رحمی که خون شد بی گناه از دست تو

نور رخسار تو شب را کرده روشن تر ز روز
اوفتاد از بام گردون طشت ماه از دست تو

بسکه رنگین است چون گل از حنا سر پنجه ات
رشتهٔ یاقوت بر گردد نگاه از دست تو

شد قران پنجهٔ خورشید با ماه تمام
از حیا تا کرده رخسارت پناه از دست تو

تا جهان باقیست باشد دست بر بالای دست
در نظرها پر خنک گردیده ماه از دست تو

نیست در اندیشه ات جویا جز امید کرم
گرچه کاری برنیاید جز گناه از دست تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.