هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و ستایش معشوق سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که تنها نگاه معشوق برایش کافی است و دیگران در جستجوی راه او هستند. او از زیبایی و تأثیر معشوق بر خود و دیگران می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی ماه نیز به نسبت با معشوق، بر آسمان فخر می‌فروشد. همچنین، شاعر از محرومیت کسانی که از فیض انابت بی‌بهره‌اند، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و شناخت ادبیات کلاسیک فارسی دارند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۹۹۶

مستغنی از می آیم ز جان نگاه او
ما را بس است کاسهٔ چشم سیاه او

ارباب جستجوی، به راهش سپرده اند
آن را که نیست دیدهٔ بینش به راه او

بدمستیی که چشم تو دیشب به کار برد
باشد زبان هر مژه ات عذرخواه او

از نسبتی که هست به روی تو ماه را
بر آسمان فخر بر قصد کلاه او

دایم به ناز بالش راحت بداده پشت
هر دل که نوک آن مژه شد تکیه گاه او

محروم مانده آنکه ز فیض انابت است
جویا بس است جرم نکردن گناه او
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.