هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و حزن‌آلود است که در آن شاعر از درد فراق و عشق ناکام سخن می‌گوید. او از جان و دل خود به عنوان کالایی بی‌ارزش در برابر عشق یاد می‌کند و دردهایش را با اشک و آه توصیف می‌نماید. تصاویری مانند قطره اشک، سرو باغ سینه، و آتش در حریم سینه، عمق رنج و شوریدگی او را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۹۹

کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای آه
نیست غیر از صورت او نقش بر دیبای آه

دردها را نیست با درد فراقت نسبتی
کی نفس در تنگنای سینه گیرد جای آه

دیده است این بر رخم یابی تو مانند حباب
قطرهٔ اشکی بخود بالیده از بالای آه

بی توام در تنگنای سینه شور محشر است
از فغان درد داد و اشک و واویلای آه

می زند پهلو به بالای تو شبهای فراق
سرو باغ سینه ام یعنی قد رعنای آه

در حریم سینه آتش زیر پا دارد ز داغ
نیست بیجا اینقدر از جای جستنهای آه

همچنان کز دود جویا پی به آتش می برند
می نماید سوز پنهان مرا سیمای آه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.