۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰۲

گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گره
شده هر قطرهٔ می بر لب پیمانه گره

نبود چین جبین آینهٔ حسن ترا
چون هلال است ز ابروی تو بیگانه گره

تا قیامت به تمنای بناگوش کسی
در دل بحر بود گوهر یکدانه گره

غنچهٔ خاطر من بشکفد از شبنم اشک
می گشاید ز دلم گریهٔ مستانه گره

بر لبم بی می دیدار تو خمخانه نگاه
شده تبخاله صفت غنچهٔ پیمانه گره

زده ناخن به دلم مصرع بینش جویا
‏«ناخن شمع گشود از پر پروانه گره»‏
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.