هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف تأثیرات ابر سیاه بر طبیعت و احساسات شاعر میپردازد. ابر سیاه نمادی از غم و حسرت است که بر قلمرو زندگی شاعر سایه افکنده و باعث ریزش اشکهای بیپایان میشود. شاعر از درد و رنجی میگوید که ابر سیاه بر دل و سینهاش تحمیل کرده است. در عین حال، اشارهای به پیروزی بر لشکر دی (نماد تاریکی و شر) در بهار دارد، اما در نهایت سایهی ابر سیاه بر زمین میافتد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و نمادین است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند حسرت، غم، و نبرد با تاریکی نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰۰۱
کو بهاران تا برآید از کمین ابرسیاه
این قلمرو را کشد زیر نگین ابرسیاه
تخم حسرت ریزد از هر اشک مژگان ترم
گویی از دریای دل برخاست این ابرسیاه
مایه بر می دارد از خاک سرشک آلوده ام
سینه می مالد از آنرو بر زمین ابرسیاه
هر نفس می ریزد زمژگان ترم سیل سرشک
دارد آری گریه را در آستین ابرسیاه
لشکر دی را به زور تیربارانی شکست
در بهاران جون برآید از کمین ابرسیاه
کشتیش جویا قدر گردید با چشم ترم
سایه وش افتاد آخر بر زمین ابرسیاه
این قلمرو را کشد زیر نگین ابرسیاه
تخم حسرت ریزد از هر اشک مژگان ترم
گویی از دریای دل برخاست این ابرسیاه
مایه بر می دارد از خاک سرشک آلوده ام
سینه می مالد از آنرو بر زمین ابرسیاه
هر نفس می ریزد زمژگان ترم سیل سرشک
دارد آری گریه را در آستین ابرسیاه
لشکر دی را به زور تیربارانی شکست
در بهاران جون برآید از کمین ابرسیاه
کشتیش جویا قدر گردید با چشم ترم
سایه وش افتاد آخر بر زمین ابرسیاه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.