۱۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱۸

پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آینه
مضطرب چون مهر تابان شد صفا در آینه

هیچ کس از صاف باطن عیب بی رویی ندید
می نماید صورت این مدعا در آینه

چهرهٔ ما بسکه پر گرد غبار کلفت است
روی بر دیوار دارد عکس ما در آینه

داشتن چشم نگاه از نرگس او سادگیست
او که نتواند ببیند از حیا در آینه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.