هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان شاعری است که عشق را به زنجیری تشبیه کرده که بر پای او و معشوقه‌اش (قمری) بسته شده است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند سرو، گلستان و قفس، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از عشق و وابستگی شدید خود به معشوقه می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی معشوقه‌اش نیز از این عشق در امان نمانده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وابستگی عاطفی شدید نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۱۰۳۷

ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ای قمری
فتاد آخر ترا هم حلقه ای بر گردن ای قمری

مگر سرو مرا دیدی که از جوش تپیدنها
زبال و پر ترا صد پاره شد پیراهن ای قمری

سراپا مد آهی می شود هر سرو این گلشن
به طرز من دمی گر سر کند نالیدن ای قمری

ترا لاف تجرد کی رسد با ما که بر گردن
گریبانی هنوزت مانده از پیراهن ای قمری

ز یاد سرو خود جویا گلستان در بغل دارد
بود کنج قفس او را فضای گلشن ای قمری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.