هوش مصنوعی: پیری شبی دعا می‌کند و هاتفی به او می‌گوید که دعایش مقبول نیست و باید به خواری یا زاری ادامه دهد. پیر پس از شنیدن این پیام، شب دیگر به ذکر و طاعت مشغول می‌شود. مریدی از حال او خبر می‌یابد و به او می‌گوید که اگر درِ یک راه بسته است، سعی بی‌حاصل نکند. پیر با اشک و حسرت می‌گوید که راه دیگری ندارد و سر بر زمین می‌نهد. در پایان، ندایی به او می‌گوید که دعایش مقبول است، اگرچه هنری ندارد، زیرا جز خدا پناهی ندارد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند تسلیم در برابر اراده الهی و صبر در برابر مشکلات برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد.

حکایت

شنیدم که پیری شبی زنده داشت
سحر دست حاجت به حق برفراشت

یکی هاتف انداخت در گوش پیر
که بی حاصلی، رو سر خویش گیر

بر این در دعای تو مقبول نیست
به خواری برو یا بزاری بایست

شب دیگر از ذکر و طاعت نخفت
مریدی ز حالش خبر یافت، گفت

چو دیدی کزان روی بسته‌ست در
به بی حاصلی سعی چندین مبر

به دیباجه بر اشک یاقوت فام
به حسرت ببارید و گفت ای غلام

به نومیدی آنگه بگردیدمی
از این ره، که راهی دگر دیدمی

مپندار گر وی عنان برشکست
که من باز دارم ز فتراک دست

چو خواهنده محروم گشت از دری
چه غم گر شناسد در دیگری؟

شنیدم که راهم در این کوی نیست
ولی هیچ راه دگر روی نیست

در این بود سر بر زمین فدا
که گفتند در گوش جانش ندا

قبول است اگرچه هنر نیستش
که جز ما پناهی دگر نیستش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت صبر و ثبات روندگان
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.