هوش مصنوعی:
این شعر از زبان عاشقی است که از بیمهری معشوق شکایت میکند و در عین حال از زیبایی و جذابیت او سخن میگوید. شاعر از شمشاد قامت معشوق و خنده شیرین او یاد میکند که باعث شور و هیجان میشود. او از زاهد و ریاکارانی که عاشقان را ملامت میکنند، گله دارد و در نهایت از ساقی میخواهد که در این فصل زیبا، جامی به او بدهد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و انتقادی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابلدرک نباشد. همچنین، استفاده از واژههایی مانند «قیامت» و «ملامت» ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و مفاهیم انتزاعی داشته باشد.
شمارهٔ ۱۰۶۲
این چه بیداد است ای شمشاد قامت می کنی
در شکر خندی نهان شور قیامت می کنی
جام بی مهریت بادا سرنگون زاهد چو چرخ
باده نوشان محبت را ملامت می کنی
در چنین فصلی که بوی گل به دامان هواست
گر رسانی ساقیا جامی کرامت می کنی
در شکر خندی نهان شور قیامت می کنی
جام بی مهریت بادا سرنگون زاهد چو چرخ
باده نوشان محبت را ملامت می کنی
در چنین فصلی که بوی گل به دامان هواست
گر رسانی ساقیا جامی کرامت می کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.