هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، به بیان احساسات شاعر دربارهٔ عشق و دیدار معشوق می‌پردازد. شاعر از اشک‌هایش، شب وصال، درد نگاه و تأثیرات عشق بر روح و روان سخن می‌گوید. او از واله‌گی در دیدار و غارت هوش توسط نگاه معشوق یاد می‌کند و در نهایت اشاره می‌کند که تنها کسی که تجربهٔ عشق را نداشته، نمی‌تواند زبان نگاه را بفهمد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۰۶۵

هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی
چون غنچهٔ نرگس بود آبستن چشمی

یک شب ز جمالش چقدر بهره توان برد
بگذشت شب وصال به مالیدن چشمی

درد نگه عجز چه دانی؟ که نبرده است
گوش نگهت بهره ز نالیدن چشمی

چون آینه گشتم همه تن واله دیدار
چیند چقدر گل کسی از روزن چشمی

زان می که نپیموده به من رفته ام از خویش
غارتگر هوش است به دزدیدن چشمی

جویا نتوانست زباندان نگه شد
آن کس که نخورده است دل او فن چشمی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.