هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق، عشق و رنجهای عاشقی سخن میگوید. او از صبر و امتحانهای سخت، نگاه معشوق، و مستی عشق میگوید و با استفاده از استعارههای زیبا مانند شمع، آب و آتش، و مرغ دل، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم به کار رفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند که مناسب سنین نوجوان و بزرگسال است.
شمارهٔ ۱۰۶۸
جبین را صندل اندود از چه ای ابرو کمان کردی؟
چرا در صبح کاذب صبح صادق را نهان کردی؟
نرفت از جا به اشک و آه، مشت استخوان من
چو شمعم بارهها در آب و آتش امتحان کردی
خدا کیفیت جام نگاهت را بیفزاید
که آزادم ز بار منت رطل گران کردی
سرت گردم چه رنگ است اینکه در چشم تماشایی
چو شاخ ارغوان مد نگه را خونچکان کردی
در آب و آتش آرزم و غیرت بال و پر می زد
چها با مرغ دل در مستی ای نامهربان کردی
لبم گویا لب تصویر بود از جوش خاموشی
چو موجم در مسلسل گویی ای می تر زبان کردی
به ذکر می چه آلایی زبان آرزو جویا
غم پیریم را فریاد کز یادش جوان کردی
چرا در صبح کاذب صبح صادق را نهان کردی؟
نرفت از جا به اشک و آه، مشت استخوان من
چو شمعم بارهها در آب و آتش امتحان کردی
خدا کیفیت جام نگاهت را بیفزاید
که آزادم ز بار منت رطل گران کردی
سرت گردم چه رنگ است اینکه در چشم تماشایی
چو شاخ ارغوان مد نگه را خونچکان کردی
در آب و آتش آرزم و غیرت بال و پر می زد
چها با مرغ دل در مستی ای نامهربان کردی
لبم گویا لب تصویر بود از جوش خاموشی
چو موجم در مسلسل گویی ای می تر زبان کردی
به ذکر می چه آلایی زبان آرزو جویا
غم پیریم را فریاد کز یادش جوان کردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.