۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶۷

از پای فکنده است مرا محنت و غم، های!‏
برگیر ز خاک رهم ای دست کرم، های!‏

سرگرمی ام از آتش سوزان ته پاست
های آبلهٔ پای طلب ساغر جم، های!‏

غیر از تو ندانم به که گویم ز جفایت
از دست تو پیش که روم های ستم، های!‏

ازمنت احسان تو داغ است دل ما
دلسوزتری از تو ندیدم الم، های!‏

فریاد که از هر خم آن طرهٔ مشکین
در بند فرنگ است دلم های، دلم، های

سر از گره ابروی بیداد نپیچیم
جویا به همان قبضهٔ شمشیر قسم های
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.