هوش مصنوعی: این متن داستان مردی را روایت می‌کند که شکر و عسل می‌فروخت و به دلیل شیرینی کلام و خنده‌هایش مشتریان زیادی داشت. اما روزی حسادت دیگران باعث شد که او تغییر کند و با ترش‌رویی و رفتار ناخوشایند، مشتریانش را از دست بدهد. در نهایت، او به تنهایی و ناامیدی افتاد و از دست دادن مشتریانش را تجربه کرد. متن بر اهمیت اخلاق نیک و تأثیر رفتار بر زندگی تأکید دارد.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و آموزنده است. همچنین، زبان و ساختار آن کمی پیچیده است و نیاز به درک ادبیات کلاسیک دارد که برای کودکان کوچکتر ممکن است دشوار باشد.

حکایت

شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت
که دلها ز شیرینیش می‌بسوخت

نباتی میان بسته چون نیشکر
بر او مشتری از مگس بیشتر

گر او زهر برداشتی فی‌المثل
بخوردندی از دست او چون عسل

گرانی نظر کرد در کار او
حسد برد بر روز بازار او

دگر روز شد گرد گیتی دوان
عسل بر سر و سرکه بر ابروان

بسی گشت فریاد خوان پیش و پس
که ننشست بر انگبینش مگس

شبانگه چو نقدش نیامد به دست
به دلتنگ رویی به کنجی نشست

چو عاصی ترش کرده روی از وعید
چو ابروی زندانیان روز عید

زنی گفت بازی کنان شوی را
عسل تلخ باشد ترش روی را

به دوزخ برد مرد را خوی زشت
که اخلاق نیک آمده‌ست از بهشت

برو آب گرم از لب جوی خور
نه جلاب سرد ترش روی خور

حرامت بود نان آن کس چشید
که چون سفره ابرو بهم درکشید

مکن خواجه بر خویشتن کار سخت
که بد خوی باشد نگون‌سار بخت

گرفتم که سیم و زرت چیز نیست
چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت توبه کردن ملک زادهٔ گنجه
گوهر بعدی:حکایت در معنی تواضع نیکمردان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.