هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی یاران و دوستان به دردها و رنج‌هایش شکایت می‌کند و بیان می‌کند که آن‌ها نه تنها به او کمک نمی‌کنند، بلکه حتی به یادش هم نمی‌آورند. او از انتظار کشیدن و بی‌وفایی رفیقان خسته شده و احساس تنهایی و ناامیدی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند تنهایی، ناامیدی و بی‌وفایی است که درک آن‌ها برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این شعر نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد تا بتواند با احساسات بیان‌شده ارتباط برقرار کند.

شمارهٔ ۴۵۰

یاران چه شد که پرسش یاری نمیکند
بر دردمند خویش گذاری نمیکنند

از غصه بر کنار و چو گل در کنار هم
برما نظر ز گوشه کناری نمیکنند

مارا بسوخت یاد حریفان و این گروه
یادی ز حال سوخته باری نمیکنند

مردیم از انتظار و رفیقان بیوفا
آخر گذار هم بمزاری نمیکنند

اهلی ترا بناله که فریاد رس شود؟
کاین ناله های سرد تو کاری نمیکنند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.