۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۳

جز در حرم کوی تو دل خانه نگیرد
مرغ دل ما انس به بیگانه نگیرد

من عاشقم از می زدنم عیب نشاید
صاحب خرد این نکته بدیوانه نگیرد

از دانه اشکی که فشانم بسوی صید
کس مرغ بهشتی بچنین دانه نگیرد

در عشق بتان شرح بلا غایت خامی است
دل سوخته هنگامه بر افسانه نگیرد

هر کی که چشد چاشنی درد محبت
درمان نبود تاره میخانه نگیرد

از پرتو خورشید فلک بیش برد فیض
درویش اگر رخنه ویرانه نگیرد

اهلی اگر آن شمع بپروانه زد آتش
باشد که در او آتش پروانه نگیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.