هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است که با وجود عتاب و نگاه خاصش، شاعر را مجذوب خود کرده است. شاعر از لطف و بخشش معشوق سخن میگوید و از بیتوجهی او به رنجهای عاشقان شکایت میکند. همچنین، شاعر از حسادت دیگران و دوری معشوق ابراز ناراحتی میکند و در نهایت، به امید وصال و تجدید حیات روحی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۵۱
در عین عتاب از بر ما میگذری باز
طوری عجب امروز بما مینگری باز
من بنده لطفت که بخشمم چه فروشی
یک خنده وز دو جهانم بخری باز
چون آینه با همنفسان روی برویی
وه کز نفس سوختگان بیخبری باز
ای مرغ بهشتی که بما انس گرفتی
از طعن حسودان ز کف ما نپری باز
آه از تو پریزداه که گر میروی از چشم
تا من مژه برهم زده ام در نظری باز
اهلی بخرابات مغان هرچه ببازی
گر صبر کنی هم ز خرابات بری باز
در گلشن وصل تو چه کم گردد اگر من
جان تازه کنم همچو نسیم سحری باز
طوری عجب امروز بما مینگری باز
من بنده لطفت که بخشمم چه فروشی
یک خنده وز دو جهانم بخری باز
چون آینه با همنفسان روی برویی
وه کز نفس سوختگان بیخبری باز
ای مرغ بهشتی که بما انس گرفتی
از طعن حسودان ز کف ما نپری باز
آه از تو پریزداه که گر میروی از چشم
تا من مژه برهم زده ام در نظری باز
اهلی بخرابات مغان هرچه ببازی
گر صبر کنی هم ز خرابات بری باز
در گلشن وصل تو چه کم گردد اگر من
جان تازه کنم همچو نسیم سحری باز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.