هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سفر خود به سرزمینی دور و مشاهدهٔ بندیان و مسکینان سخن می‌گوید. او از نصیحت‌هایی دربارهٔ عدالت، تقوا، و خدمت به خداوند و پرهیز از ظلم و فریب سخن می‌گوید. شاعر تأکید می‌کند که اگر انسان درستکار باشد و به وظایف خود عمل کند، نیازی به ترس از قدرت‌های دنیوی ندارد و خداوند از او حمایت خواهد کرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم اخلاقی و فلسفی است که برای درک کامل آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز است. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و از آن‌ها درس بگیرند.

حکایت سفر حبشه

غریب آمدم در سواد حبش
دل از دهر فارغ سر از عیش خوش

به ره بر یکی دکه دیدم بلند
تنی چند مسکین بر او پای بند

بسیچ سفر کردم اندر نفس
بیابان گرفتم چو مرغ از قفس

یکی گفت کاین بندیان شب روند
نصیحت نگیرند و حق نشنوند

چو بر کس نیامد ز دستت ستم
تو را گر جهان شحنه گیرد چه غم؟

نیاورده عامل غش اندر میان
نیندیشد از رفع دیوانیان

وگر عفتت را فریب است زیر
زبان حسابت نگردد دلیر

نکونام را کس نگیرد اسیر
بترس از خدای و مترس از امیر

چو خدمت پسندیده آرم بجای
نیندیشم از دشمن تیره رای

اگر بنده کوشش کند بنده‌وار
عزیزش بدار خداوندگار

وگر کند رای است در بندگی
ز جان داری افتد به خربندگی

قدم پیش نه کز ملک بگذری
که گر بازمانی ز دد کمتری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مثل
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.