۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱ - ایضا در جام شاه گوید

ساقیا جام تو از آب حیاتش چه کم است
می حیات ابد و ساغر می جام جم است

اینچه جام است و می صاف که از پرتو اوست
عکس خورشید که در آینه صبحدم است

اینچه نقشست و رقم اینچه سوادست و بیاض
که سواد نظرم سوخته این رقم است

اینچه خط است که سرچشمه حرفیکه دروست
چشمه آب حیاتی ز صفای قلم است

دوستکامی به ازین نیست که می نوش کنی
کوری دیده دشمن که گرفتار غم است

یارب این جام فرحناک مبادا خالی
از کف شاه که سرچشمه فیض کرم است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰ - در تعریف جام شاه گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲ - توحید و منقبت معصومین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.