هوش مصنوعی: این شعر از زبان فردی سخن می‌گوید که از دنیا رفته و از رهگذران می‌خواهد که او و روزگارش را فراموش نکنند. او از ناکامی‌ها و رنج‌های زندگی خود می‌گوید، از گل‌های ناشکفته، از نبود غمگسار، و از امیدهایی که برباد رفته‌اند. با وجود ثروت و تلاش‌هایش، سرنوشت با او نامهربان بوده. او از جدایی از عزیزانش می‌نالد و از خداوند می‌خواهد که یاورش باشد. در پایان، تأکید می‌کند که تنها یادگار ارزشمند برای انسان، نام نیک است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، عرفانی و مرثیه‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ، ناامیدی و تقدیر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۱ - برای سنگ مزار سروده است

ای همنفس که میگذری بر مزار من
زنهار یاد کن ز من و روزگار من

نشکفته بود یک گلم از صد هزار گل
ناگه بریخت باد اجل نوبهار من

من غمگسار خلق جهان بوده ام مدام
وا حسرتا که نیست کسی غمگسار من

خاری که بر دمد ز گل من بر آورد
گلهای حسرت از مژه اشکبار من

دارم امید آنکه بگریند دوستان
بر نا امیدی دل امیدوار من

من در شکار گور چو بهرام بسته دل
غافل که گور میکند آخر شکار من

با آنکه صد کنار پر از سیم کرده ام
گردون نهاد مزدی ازین در کنار من

زان خاک خویش کرده ام از آب دیده گل
تا بر دل کسی ننشیند غبار من

در کار روزگار نبندی دل ای حکیم
گر چشم اعتبار گشایی بکار من

یار و برادر و پدر از من جدا شدند
یارب تو باش از کرم خویش یار من

از لطف خویشتن نظری کن که از کرم
بر رحمت تو ختم شود کار و بار من

اهلی بغیر نام نکو نیست یادگار
این نکته یاد گیر تو هم یادگار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰ - در مصیبت حسین (ع) گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲ - مناجات و توسل بمحد و آل محمد (ص)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.