۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱

آنشب که محمد سوی معراج برآمد
بنگر که کمال نظرش تا بچه حد دید

زد عقده هستی گره میم در احمد
شد عقده گشا احمد و فی الحال احد دید

در دیدن این واقعه پرسش مکن از غیر
کآنجا که نظر کرد محمد همه خوردید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.