۱۵۳ بار خوانده شده
بترس از غیرت سلطان عشق ای آنکه می پرسی
که بر خاک زمین دایم چرا افلاک میگردد
به سر میشد ز مغروری زد او را عشق یک سیلی
که شد رویش کبود و تا ابد بر خاک میگردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که بر خاک زمین دایم چرا افلاک میگردد
به سر میشد ز مغروری زد او را عشق یک سیلی
که شد رویش کبود و تا ابد بر خاک میگردد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.