هوش مصنوعی:
شاعر گل بینظیری را توصیف میکند که هیچ جایگزینی ندارد و آرزو میکند هیچ آسیبی به آن نرسد. او اشاره میکند که این گل گاهی به سمت او میآید و گاهی به سمت دیگران، همانطور که خورشید هر روز از جایگاهی جدید طلوع میکند.
رده سنی:
14+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاری است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و تفسیرهای عمیقتر نیازمند سطحی از بلوغ فکری است که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۶۰۸
آن گل که بنازکی ندارد بدلی
بر دامن او مباد خار و خللی
روزی سوی من آید و روزی سوی غیر
هر روز برآید آفتاب از محلی
بر دامن او مباد خار و خللی
روزی سوی من آید و روزی سوی غیر
هر روز برآید آفتاب از محلی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.