هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و بی‌اعتنایی معشوق شکایت می‌کند. شاعر از هنر و جذابیت‌های معشوق می‌گوید و در عین حال از درد و رنج عشق نیز سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و صنایع ادبی پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

بخش ۴ - دایره تدویر

وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر
تنی که جز بسر سر تواند این رفتار

خسارت از چه خورم هرگز این سزاست ز عقل
چه خود هنر پی نشو و نماست در این کار

ولی نبود شکر در خور تو بازم ده
که هستم از طلبت زار و تو از آن بیزار

اگر ز شاخ شکر گفته ام بهست رواست
به خون جگر، حق آنم گهر رواست نثار
تابش ببر در تو رخساره خور- هرگز نه سزاست
نی گنج زبر سر تو این تاج هنر- بی نشو و نماست
نبود شکر خور تو بر شاخ شکر- گفتم بتو راست
هستم طلب زر توزان خون جگر- حقا که رواست
تقطیع: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل
قافیه: مقید مجرد، مستزاد: مطلق بخروج
بحر: هزج اخرب مجبوب مقبوض، مستزاد: مفعول فعول
صنعت: مرکب مدور
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳
گوهر بعدی:بخش ۵ - دایره مرکب مدور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.