۱۳۲ بار خوانده شده

بخش ۳ - در توحید باریتعالی گوید

ای که بر اسرار تو دانا کمند
کی رسد از عقل کس آنجا کمند

کیست درین مرحله تا آخرت
رهبر اول شده یا آخرت

چون همه ز اندیشه خود واپسند
کی بود اندیشه ات از ما پسند

کی کند ادراک تو حاصل خرد
فهم کی این عشوه باطل خرد

در کف داود تو جان جبه چیست
علم تو داند که در آن جبه چیست

لطف تو بخشنده تخت از نواخت
یوسف جان رایت بخت از نوآخت

یافته از لطف تو جنت نعم
قهر تو لا گفته و رحمت نعم

بخشش تو نعمت و گنج روان
رنجش تو علت و رنج روان

تا شدی از بنده دین رنجکاه
یافته صد راحت ازین رنجگاه

گلبن تن را دهی از جان نوا
بلبل دل را رسد از آن نوا

نغمه شوقت دل عشاق راست
آمد از آن نغمه عشاق راست

بنده بی عشق تو مرد ارزنست
بهتر از آن بی غم و درد ارزنست

در مکش از کرده بد روز ما
شب مکن از هیبت خود روز ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲ - سحر حلال مولانا با اهلی شیرازی
گوهر بعدی:بخش ۴ - در مناجات گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.