هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، توصیفی از معشوقه‌ای است که با ناز و ادا، دل‌ها را می‌رباید و با رفتارهای متناقض، هم دلبری می‌کند و هم درد می‌دهد. شاعر از زیبایی، فتنه‌انگیزی، و تأثیرات عمیق معشوق بر خود و دیگران سخن می‌گوید و در نهایت اشاره می‌کند که تنها یاد بزرگان (مانند خاقان اعظم) می‌تواند او را از این عشق دور کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۰۲

بتی دارم از اهل دل رم گرفته
به شوخی دل از خویشتن هم گرفته

ز سفاک گفتن چو گل برشکفته
درین شیوه خود را مسلم گرفته

رگ غمزه از نبش مژگان گشوده
سر فتنه در زلف پر خم گرفته

به رخساره عرض گلستان ربوده
به هنگامه عرض جهنم گرفته

فسون خوانده و کار عیسی نموده
پری بوده و خاتم از جم گرفته

ز ناز و ادا تن به معجر نداده
به شرم و حیا رخ ز محرم گرفته

دمش رخنه در زهد یوسف فگنده
غمش گندم از دست آدم گرفته

گهی طعنه بر لحن مطرب سروده
گهی خرده بر نطق همدم گرفته

به بیداد صد کشته بر هم نهاده
به بازیچه صد گونه ماتم گرفته

به رویش ز گرمی نگه تاب خورده
به کویش به رفتن صبا دم گرفته

نیارد ز من هیچگه یاد، هرگز
مگر خوی خاقان اعظم گرفته

ظفر کز دم اوست در نکته سنجی
که غالب به آوازه عالم گرفته
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.