هوش مصنوعی: در این متن، گلشه به شام می‌رود و پدرش یک گوسفند می‌آورد. او به سرعت سر گوسفند را می‌برد و آن را در کرباس می‌پیچد و در خیمه مانند مردگان می‌خوابد. در شب تاریک، صدای فغان و ناله بلند می‌شود و همه اهل حیوان جمع می‌شوند و گریه می‌کنند. پدر گلشه گوری می‌کند و گوسفند را در آن می‌گذارد. همه فکر می‌کنند که گلشه مرده است و نوحه می‌خوانند. در نهایت، دل مردم پر از درد می‌شود و شادی از آنها گرفته می‌شود.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم عمیق و تراژیک است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا ناراحت‌کننده باشد. همچنین، استفاده از استعاره و تمثیل نیاز به درک بالاتری دارد که معمولاً از سن 12 سالگی به بعد قابل درک است.

بخش ۳۰ - چو گلشه سوی شام شد مستمند

چو گلشه سوی شام شد مستمند
بیاورد بابش یکی گوسفند

ز بهر حیل سرش ببرید زود
به کرباس اندر بپیچید زود

بخوابید در خیمه چون مردگان
شب تیره برداشت بانگ و فغان

برآورد با زن بهٔک جا خروش
که آوخ ز گلشاه ببرید هوش

همه اهل حی جمله گرد آمدند
سلبها دریدند و گریان شدند

بشد باب گلشاه گوری بکند
نهادش به گور اندرون گوسفند

همه اهل حی راست پنداشتند
سراسر همه نوحه برداشتند

همه جملگی زار و گریان شدند
چو ماهی ابر تابه بریان شدند

دل خلق با درد پیوسته شد
بریشان در خرمی بسته شد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۹ - بردن گلشاه به شام
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - بازگشتن ورقه به حی بنی شیبه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.